فرهاد مهراد در بیست و نهم دیماه سال ۱۳۲۲ در شهر تهران متولد شد. او آخرین فرزند رضا مهراد، دیپلمات و نماینده ایران درچند کشور عربی بود.
علاقه به موسیقی در فرهاد قبل از شروع مدرسه آغاز شد. او هنگامی که کودکی خردسال بود، ساعتها از شنیدن صدای تمرینهای موسیقی برادر بزرگترش لذت میبرد. برادر بزرگ فرهاد دانشجو بود و با سه تن از دوستانش موسیقی کلاسیک مینواختند.
فرهاد مدتها در پشت در میایستاد و به صدای موسیقی آنها گوش میداد. یکی از دوستان برادر فرهاد به علاقۀ وافر او نسبت به موسیقی آگاه شد و از خانوادۀ فرهاد خواست که برای او یک ساز تهیه کنند. بدین گونه بود که برای او ویولنسل خریدند و از همان زمان تمرین موسیقی آغاز شد.
اما از بد روزگار عمر تمرینات موسیقی فرهاد کوتاه بود. روزی مادرش به دلیل عصبانیت ساز فرهاد را از بالای پلهای پرت کرد. ساز چند تکه شد و روح فرهاد هزار تکه. بعد از آن هیچ گاه دسترسی به موسیقی نداشت. ساز داشتن برای فرهاد مانند یک رؤیا بود، چون خانوادهاش داشتن ساز را برای او درست نمیدانستند. برادر بزرگ فرهاد، به دلیل اینکه شاید فرزند بزرگ بوده و یا در دانشگاه تحصیل میکرده، این اجازه را داشت تا ویولن بنوازد.
در سن نوجوانی با دوستان ارمنی خود آشنا شد که همگی دارای ادوات موسیقی بودهاند.
این دوستی سبب نزدیکی دوبارۀ فرهاد به موسیقی شد. او شروع به رفتوآمد به خانۀ دوستان ارمنی خود کرد و در آن جا بود که فرهاد این فرصت را یافت تا با سازهای آنها تمرین کند.
او به شدت علاقهمند به رشتۀ ادبیات فارسی و انگلیسی بود، اما خانواده به او اجازۀ ورود به این رشته را نداد و مجبور به ورود به رشتۀ طبیعی (تجربی) شد. و فرهاد به دلیل بیعلاقگی به رشتۀ طبیعی، در کلاس یازدهم مدرسه را ترک کرد.
ترک مدرسه باعث شد که تمام وقت او با موسیقی بگذرد. در دوران جوانی بود که برای اجرای برنامهای در باشگاه صنعت نفت راهی اهواز شد. خوانندۀ گروه حضور نداشت. در نتیجه فرهاد مجبور شد به جای خواننده، برنامه اجرا کند و این شروع کار او به عنوان خواننده شد. بعدها توسط خانم ویدا قهرمانی با شهبال شب پره آشنا شد و وارد گروه بلک کتز شد.
در سال ۱۳۴۸ بود که برای اولین بار اسفندیار منفردزاده و شهریار قنبری در کافه کوچینی در حال اجرای برنامه، او را دیدند و صدای باصلابت او آنها را بر این داشت تا از فرهاد درخواست کنند که برای ترانۀ "مرد تنها"ی فیلم "رضا موتوری" ساختۀ مسعود کیمیایی با آنها همکاری کند. در همان زمان بود که ترانۀ "مرد تنها" به صورت صفحه به بازار آمد و فرهاد تبدیل به یک ستاره شد.
سالهای پس از انقلاب، میتوان گفت سختترین سالهای زندگی هنری فرهاد بود. زمانی بود که موسیقی اجرا کردن و خواندن جرم بود. با این حال هیچ گاه ایران را ترک نکرد. حتا زمانی که شهبال شب پره و اسفندیار منفردزاده از او خواستند که ایران را به مقصد آمریکا ترک کند، قبول نکرد. درست زمانی بود که شعر احمد شاملو به نام "شبانه یک" با صدای فرهاد گویای شرایط آن دوره بود.
این دوره به ده سال سکوت گذشت، تا اینکه بالاخره در سال ۱۳۷۱ توانست اولین مجوز بعد از انقلاب خود را برای آلبوم "خواب در بیداری" بگیرد.
فرهاد خودش بود و ماند و از کسی تقلید نکرد. آگاهی بسیار زیاد او موجب فروتنی بسیارش شده بود. هیچگاه خودش را استاد، پیانیست، صاحب سبک ندانست، درحالی که واقعاً بود. هنر فرهاد در این است که آثارش فاقد تاریخ مصرف هستند. از عمق دل میآیند و برعمق دل مینشینند.
هنر فرهاد تنها در موسیقی خلاصه نمیشد. او علاوه بر این بیشتر شعرهایی را که میدانست به صورت بسیار زیبا خطاطی میکرد.
نزدیکانش میگویند که فرهاد با ادبیات فارسی مأنوس بود. ابن سینا را به خوبی میشناخت. ساعتها بدون آنکه کتابی در دست بگیرد، میتوانست از ابوسعید ابوالخیر صحبت کند. او همچنین ادبیات انگلیسی را به خوبی میدانست. در اواخر عمر خود تصمیم داشت یک مجموعه موسیقی کلاسیک از آهنگسازان غربی، چون "هنری پرسل" انگلیسی قرن هفدهم، بسازد که زمانه این فرصت را به او نداد.
بر زبان عربی تسلط داشت. نسخههای متعدد قرآن را داشت که همه را تصحیح کرده بود. فرهاد رنج زیادی کشید، ولی هیچگاه این باعث نشد که هویت کار خود را فدای بازار عامهپسند کند. شاید اگر این کار را میکرد، زندگی مادی بهتری داشت، ولی تمامی سختیها را به جان خرید، تا فرهاد بماند.
فرهاد مهراد روز نهم شهریور ۱۳۸۱ در بیمارستانی در پاریس جان داد و پیکرش در گورستان تیۀ پاریس خاک شد.
منبع:جدید آنلاین
صالح نیکبخت وکیل خانوادهی فرهاد دربارهی آخرین وضعیت جایزه و پخش آثار فرهاد گفت: در آستانهی سالگرد فوت فرهاد به عنوان نخستین خوانندهی پاپ که صدای او در اندک زمانی با استقبال عموم مردم موجه شد، باید بگویم که هنوز صدا و سیما بدون اخذ رضایت از ورثهی نامبرده همسر و خواهر او صدا و موسیقیهای مربوط به آواز و ترانههای این هنرمند را از رادیو و تلویزیون و کانالهای مختلف پخش میکند. و بعضا از موسیقی ترانههای او در بعضی از برنامهها که شاید افراد دیگر هم برای صدا و سیما تهیه کرده باشند، استفاده میکند و این موضوع همچنان مورد اعتراض ورثهی آن مرحوم است.
وی یادآور شد: متاسفانه علیرغم اینکه در سال گذشته اقداماتی از طرف خانوادهی فرهاد با وکالت من صورت گرفت تا حقوق مادی و معنوی این خوانندهی معروف تامین شود، تا کنون نه صدا و سیما این حقوق را پرداخت کرده و علیرغم اعتراض خانوادهی فرهاد به انتشار موسیقی و صدای او به این کار ادامه داده است. به همین جهت اعتراض این خانواده به جای خود باقی است و همچنان بحث دربارهی اینکه صداوسیما یک نهاد فرهنگی و آموزشی است و خانواده نخواستند از طریق مراجع قضایی اقدام کنند نیز وجود دارد.
نیکبخت در عین حال گفت: ولی در نهایت طبق آخرین صحبتهایی که با همسر ایشان داشتم، مقرر شد به زودی مجددا به صدا و سیما به صورت رسمی این موضوع را اعلام کنیم، چنانچه همچنان به پخش صدا و موسیقی ترانههای فرهاد ادامه دهند، از طریق قانونی اقدام کنیم.
این وکیل دربارهی روند برگزاری جایزهی فرهاد نیز گفت: از سال گذشته، کسی که قرار بود این جایزه را برگزار کند و متولی این کار شود و موسسهای به نام خانهی فرهاد از طرف مراجع قضایی به ترتیب از انجام این کار عزل و موسسه نیز به حکم دادگاه منحل شده است.
خانوادهی فرهاد در نظر دارند با توجه به شرایط فعلی در کشور، خود به نحو مقتضی و با هماهنگی با خوانندگان، موسیقیدانان، شاعران، نویسندگان و طرفداران فرهاد نسبت به برگزاری این جشنواره در شرایط مساعد اقدام نمایند.
امروز نهم شهریور ماه مصادف با ششمین سالروز درگذشت شادروان فرهاد مهراد است. فرهاد مهراد 29 دی ماه 1322 در تهران به دنیا آمد. او در سال 48 ترانه مرد تنها را برای فیلم رضا موتوری به کارگردانی مسعود کیمیایی خواند و پس از آن جمعه، هفته خاکستری، آیینهها، گنجشگک اشیمشی، آوار، شبانه 2 با صدای فرهاد ثبت شدند.
از این هنرمند معاصر در سال 1372 آلبومهای خواب در بیداری و سال 1376 برف منتشر شده است. برخی از اهالی مطرح عرصهی سینما و تئاتر تاکید دارند که ضروری است هنرپیشههای سینما و تئاتر، ساعتها ترانههای ماندگار فرهاد را گوش دهند، چرا که کمتر خوانندهای همانند فرهاد بر ارزش و محتوای واژگان تاکید داشته است. گفته میشود، زمانی که تودههای مردم کمتر با شعر نو عجین و آشنا بودند، شعر نو با صدای فرهاد، برای توده مردم آشنا شد و مورد استقبالشان قرار گرفت.
از مهرماه 1379 بیماری فرهاد مهراد جدی شد و در سال 1381 برای درمان به فرانسه رفت و سر آخر در نهم شهریور ماه همان سال، پس از مدتی اغما در بیمارستان، در سن 59 سالگی درگذشت و در سیزدهم شهریور در گورستان تیه در پاریس دفن شد.
باورم نمیشه ...یعنی بازم 9 شهریور اومد...8 سال گذشت
عکسهایی زیبا و بی نظیر از استاد فرهاد مهراد
فروش اینترنتی و دانلود کامل آثارفرهاد
فروش اینترنتی و دانلود کامل آثارفرهاد
آمین فرهاد ساخته ی پوران گلفام
تقدیم بر تمام عاشقان فریدون فروغی
23057 بازدید
14 بازدید امروز
1 بازدید دیروز
44 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian